این متن را که به سبک و سیاق تذکره الاولیاء شیخ عطار ) که در این وبلاگ به آن هم خواهیم پرداخت ( نوشته شده با هم بخوانیم :
آن مخدرهی اهل سیاست، آن مستورهی عشق ریاست، آن رابعهی ثانی، ولیدهی شیخ علی دوانی، آن گمشدهی وصال، آن نساء برتر از رجال، آن اهل قیل و قال، آن همیشه در اوهام، عیال مکرمه شیخ الهام، آن صاحب علت، آن «منزل» سخنگوی دولت، آن راقم ستونهای چند وجبی، بانو فاطمه خاتون رجبی، آتشبار مخفی دولت بود و به جاروی قلم همه کس مینواخت.
اگر کسی گوید ذکر او در صف رجال چرا کردهای گویم که خواجه انبیا علیهمالسلام میفرماید: ان الله لاینظر الی صورکم الحدیث. کار به صورت نیست به نیت است. و نیت او همانا بسی مردانه بود، چه بسا بیشتر.
و شیخ محمود در ذکر او فرموده است: شگفتا مردی است این رجبخاتون همسر سید الهام. چنان مردانگی دارد که گاه بیاختیار وی را سید رجب خوانیم و همسرش را الهام جونم اینا.
دَر ِ گوشی
می خوامت!
این خلاصه ی تموم ِ شعرای عاشقونه ی دنیاس!
تو این زمونه ی سِلف سرویس،
مجال ِ این نیس بِرَم تو عالم ِ هَپَروتُ
چشماتو ُ به فانوسای یه بندرِ دورافتاده تشبیه کنم
که بی قرار ِ برگشتنِ ماهیگیراشه!
یا مثلاً بگم که دستات
مثِ کلبه ی امنی تو دل ِ یه جنگل ِ انبوهه ِ،
واسه زندونی ِ فراری!
اگه تو این روزگارْ
فرصت ِ شنیدن ِ جواب سلامتُو داشته باشی
بایس کلاتو ُ بندازی هوا،
دیگه چه برسه به رد وًُ بدل کردن ِ دل و قلوه
که این روزا کالای ممنوعن!
بذار در ِ گوشِت بگم:
میخوامت!
این خلاصه ی تموم ِ جُرمای عاشقونه ی دنیاس.
یغما گلروئی
اینهـا سخنـان پسـر داود است که در اورشلیـم سلطنت میکرد و به «حکیم» معروف بود:
2 بیهودگی است! بیهودگی است! زندگی، سراسر بیهودگی است! 3 آدمی از تمامی زحماتی که در زیر آسمان میکشد چه نفعی عایدش میشود؟ 4 نسلها یکی پس از دیگری میآیند و میروند، ولی دنیا همچنان باقی است. 5 آفتاب طلوع میکند و غروب میکند و باز با شتاب به جایی باز میگردد که باید از آن طلوع کند. 6 باد بطرف جنوب میوزد، و از آنجا بطرف شمال دور میزند. میوزد و میوزد و باز بجای اول خود باز میگردد. 7 آب رودخانهها به دریا میریزد، اما دریا هرگز پر نمیشود. آبها دوباره به رودخانهها بازمیگردند و باز روانه دریا میشوند.
8 همه چیز خسته کننده است. آنقدر خسته کننده که زبان از وصف آن قاصر است. نه چشم از دیدن سیر میشود و نه گوش از شنیدن. 9 آنچه بوده باز هم خواهد بود، و آنچه شده باز هم خواهد شد. زیر آسمان هیچ چیز تازهای وجود ندارد. 10 آیا چیزی هست که دربارهاش بتوان گفت: «این تازه است»؟ همه چیز پیش از ما، از گذشتههای دور وجود داشته است. 11 یادی از گذشتگان نیست. آیندگان نیز از ما یاد نخواهند کرد
نقل است که از همان طفولیت شیر پاستوریزه میخورد. گفتند چرا چنین کنی؟ فرمود: تا بزرگ شوم، چاق شوم، چله شوم و در شارع پاستور سکنی گزینم که آنجا تختی هست سلیمانی که بر آن بنشینم و بدان ریشهی خاندان بنیاسرائیل درآورم.
بازدید د?روز: 29
کل بازدید :100688
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385