سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وسواس چیست ؟ - زیر باران
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • آشنایی با اختلا‌ل وسواسی - اجباری یا وسواس های فکری و عملی
    دکتر ژامک مدرسی

    روانپزشک

    اختلال وسواسی - اجباری یا به عبارت روشن‌تر، وسواس‌های فکری و عملی، پدیده جدیدی نیست. جان بانیان و چارلز داروین ازجمله افراد برجسته‌ای هستند که در گذشته مبتلا به این اختلال بوده‌اند.

    خصیصه اصلی این اختلال، وجود وسواس، اجبار یا هر دو است که چنان مکرر و شدید هستند که رنج و عذاب قابل ملاحظه‌ای برای فرد به‌وجود می‌آورند؛ به‌طوری که گاه زندگی عادی و معمولی بیمار را فلج‌ کرده، او را در هر جمعی انگشت‌نما می‌کنند. این بیماری حتی قادر است روی روابط زن و شوهر، مادر یا پدر با فرزند و دیگر اعضای خانواده یا دوستان تاثیر چشمگیری بگذارد.

    وسواس عبارت است از فکر، احساس، اندیشه یا حسی عودکننده و مزاحم. برخلاف وسواس که یک فرآیند ذهنی است، اجبار نوعی رفتار است؛ رفتاری آگاهانه‌، معیارمند و عودکننده مثل شمارش، وارسی‌کردن، تمیزکردن و غیره.

    در بسیاری از توصیف‌های اولیه این اختلال، محتوای مذهبی وسواس مورد تاکید قرار می‌گرفتد.

    این نوع محتوا، راهنمای مهمی در درک ماهیت این اختلال به شمار می‌رود. محتوای وسواس‌ها، منعکس‌کننده توجه و نگرانی عمده هر عصر به‌شمار می‌روند. خواه این محتوا مربوط شود به کار شیاطین و آلودگی به‌وسیله میکروب و تشعشع یا خطر ابتلا به نشانگان اکتسابی نارسایی در سیستم ایمنی (ایدز.)

    در آغاز قرن نوزدهم، وسواس‌ها را دیگر کار شیاطین تلقی نکردند و آن را جزئی از افسردگی به شمار آوردند و وسواس اختلالی مستقل در نظر گرفته شد به‌طوری که اختلال وسواسی - اجباری امروزه جزئی از دسته اختلالات اضطرابی است. به‌دلیل اهمیت زیاد این بیماری و انواع مختلفی که برایش مطرح شده است، اخیرا روان‌پزشکان بر آن شده‌اند که این اختلال را از زیرمجموعه اختلالات اضطرابی خارج کرده، به‌عنوان یک بیماری مجزا و منفرد مورد بررسی و طبقه‌بندی قرار دهند.

    اکثر اوقات، بیمار مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری از غیرمنطقی بودن وسواس‌هایش آگاه است. او این وسواس‌ها یا اجبارها را رفتاری ناشایسته توصیف می‌کند و تمایل به رهاکردن آن دارد، هر چند در غالب موارد از این ناتوان است. البته باید در نظر داشت که در وسواس‌ها و اجبارهای کهنه و قدیمی گاه بصیرت بیمار به بیماری‌اش از دست می‌رود و این مهم، درمان را سخت‌تر می‌کند.

    خصوصیات وسواس عبارت است از:

    )1 افکار، تکانه‌ها یا تصورات عودکننده و دائم‌ که گاه در طول دوره بیماری فرد احساس می‌کند، مزاحم و بی‌جا هستند و اضطراب و عذاب شدیدی ایجاد می‌کنند.

    )2‌‌ افکار، تکانه‌ها یا تصورات مزبور، نگرانی‌هایی صرفا افراطی هستند که به مشکلات زندگی واقعی ارتباطی ندارند.

    )3 فرد سعی می‌کند این افکار، تکانه‌ها یا تصورات را نادیده بگیرد یا سرکوب کند و یا آن را با نوعی فکر یا عمل دیگر، خنثی کند.

    )4 فرد خود بداند که این افکار، تکانه‌ها یا تصورات وسواسی از ذهن خودش بیرون تراویده‌اند ( نه آنکه مثلا کسی از بیرون و به زور آن را در فکر او وارد کرده باشد.)

     

    اما تعریف اجبار چیست؟

    )1 یک رفتار تکراری (مثل شستن دست، منظم‌کردن اشیا، وارسی‌کردن) یا یک عمل ذهنی تکراری (مثل شمارش، تکرار کلماتی در سکوت) است که فرد احساس می‌کند در واکنش به یک وسواس، یا طبق قواعدی که حتما باید اعمال شوند، مجبور است آن را انجام دهد.

    )2 هدف از انجام  این رفتارها یا اعمال ذهنی آن است که از رنج و عذاب فرد، پیشگیری یا کاسته شود و یا از وقوع واقعه یا موقعیت وحشت‌باری‌‌‌‌‌‌‌ ممانعت به عمل آید اما این رفتاها یا اعمال ذهنی با آنچه برای پیشگیری یا خنثی‌کردنش طراحی شده، ارتباطی واقع‌گرایانه ندارد و یا به وضوح افراطی است.

    نکته مهم برای تشخیص‌گذاری اختلال وسواسی - اجباری این است که وسواس‌ و اجبار مزبور رنج و عذاب زیادی برای فرد ایجاد کند و از طرفی وقت‌گیر باشد؛ یعنی حداقل روزی یک ساعت وقت فرد را بگیرد یا اینکه به نحو قابل ملاحظه‌ای مخل روال عادی زندگی، کارکردهای شغلی یا تحصیلی و فعالیت‌های معمول اجتماعی یا روابط فرد باشد.

    وقتی فکر وسواسی به ذهن بیمار می‌‌رسد، مثل اینکه <دست‌هایم کثیف است>! یا <شاید در را قفل نکرده باشم>! و یا <رکعت دوم نماز بودم یا سوم؟>، اضطراب در فرد ایجاد می‌شود. بیمار در آغاز تلاش می‌کند به نوعی برای فکر خود -که البته مزاحم و تکرارشونده است- دلیلی بتراشد؛ مثلا از همسرش می‌پرسد آیا او در را قفل کرده است یا... که البته اغلب این دلیل‌ تراشی‌ او را ارضا نمی‌کند و لحظه به لحظه اضطرابش افزون‌تر می‌شود. اینجاست که او از اعمال اجباری برای رفع کوتاه‌مدت این اضطراب بهره می‌برد، مثلا دوستانش را چند مرتبه می‌شمرد یا از نیمه راه برمی‌گردد و چند بار در خانه را چک و کنترل می‌کند که بسته باشد و یا اینکه نمازش را می‌شکند و دوباره از اول نماز را آغاز می‌کند.

    گاه فکر وسواسی پیچیدگی‌هایی نیز پیدا می‌کند؛ مثل اینکه: "اگر با دست راست پول را به راننده تاکسی بدهم، اتفاق خطرناکی برای فرزندم رخ می‌دهد." پس فرد همیشه مراقب است که با دست چپ کرایه را بپردازد و اگر دست بر قضا این عمل را با دست راست انجام دهد، دچار اضطراب شدیدی می‌شود که برای از بین بردن این اضطراب، اعمالی اجباری انجام می‌دهد؛ مثلا "برای رفع بلا باید دوبار به سمت راست، سپس دو بار به سمت چپ بچرخم و در نهایت سه دقیقه حرف نزنم."

    گاه این افراد با سرزنش شدید خانواده و تمسخر آنها روبه‌رو می‌شوند. بهتر است بدانیم که بیماران در غالب موارد به بی‌اساس بودن فکر و عمل خود آگاهند ولی راه دیگری برای کاهش‌‌دادن اضطراب شدیدشان نمی‌دانند؛ اضطرابی که مخل آرامش فکری آنهاست و کارکرد روزمره آنها را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

    بگذارید مثالی بزنیم. بیمار (وسواس) فکر می‌کرد ممکن است در اعضای خانواده خود سرطان ایجاد کند و در نتیجه، دست‌های خود را هر روز 40 بار و هر بار به‌مدت 5 دقیقه تا 20 دقیقه با مایع ضدعفونی‌کننده می‌شست (رفتار اجباری.) او می‌دانست که سرطان از طریق تماس پیداکردن، سرایت نمی‌کند (اگرچه صد در صد هم مطمئن نبود) و اکثر مواقع متوجه می‌شد که شست‌و‌شو بی‌حاصل و ناراحت‌کننده است اما وقتی دچار افکار وسواسی می‌شد، مضطرب و برآشفته بود و تنها ازطریق شستن دست بود که مطمئن می‌شد  آسیبی به خانواده خود نرسانیده است.‌

    ادامه دارد....



    بهروز ::: پنج شنبه 85/9/2::: ساعت 4:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر
    موضوعات یادداشت:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 4
    بازدید د?روز: 26
    کل بازدید :100990

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    وسواس چیست ؟ - زیر باران

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<