داستانی واقعی از این تاریخ را که خیلی برایم جالب است برایتان نقل می کنم :
"چنان خواندم در اخبار خلفا که یکی از دبیران می گوید که بوالوزیر دیوان صدقات و نفقات به من داد در روزگار هارون الرشید. یک روزُ پس از برافتادن آل برمک جریده کهن تر باز می نگریستم در ورقی دیدم نبشته : به فرمان امیرالمومنین نزدیک امیرابوالفضل جعفربن یحیی البرمکی ادام الله لامعه برده آمد از زر چندین و از فرش چندین و کسوت و طیب و اصناف نعمت چندین وز جواهر چندین و مبلغش سی بار هزار هزار درم ( سی میلیون درم - بهروز ). پس به ورقی دیگر رسیدم نبشته بود که اندرین روز اطلاق کردند بهای بوریا و نفط تا تن جعفر یحیی برمکی را سوخته آید به بازار چهار درم و چهار دانگ و نیم. سبحان الله الذی لا یموت ابدا . و من که بوالفضلم کتاب بسیار فرونگریسته ام خاصه اخبار و ازان التقاطها کرده -
در میانه این تاریخ چنین سخنها از برای آن آرم تا خفتگان و به دنیا فریفته شدگان بیدار شوند و هر کس آن کند که امروز و فردا او را سود دارد. والله الموفق لما یرضی بمنه و سعه رحمته.
بازدید د?روز: 30
کل بازدید :101578
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385
