? - به دوست تازه تون گفتین اسمتون رامبده و توی فرشته می شینین. توی کافی شاپ یه دوستتونو بعد از سالها می بینین که بهتون می گه : " سلام جواد. هنوز تو رباط کریم می شینین؟ "
? - به یکی دیگه گفتین باباتون واردکننده لوازم خونگیه . تو همون کافی شاپ همون دوستتون بهتون می گه : تو باید به بابات افتخار کنی که سپوره ولی جیب تو رو خالی نمی ذاره.
تبصره : مگه مرض دارین همه ش می رین همون کافی شاپی که این یارو میاد؟ ( نمی گم مگه مرض دارین خالی می بندین چون می دونم نمی تونین نبندین ).
? - توی پارک یکی میان می زنه تو گوشتون میگه با این دختر چیکار داری؟ می گین این دختر خالمه. طرف هم می گه : لابد منم شوهر خالتم!
? - صبح ساعت ?? بیدار می شین می گین عجب جمعه زیبائیه . بعد می فهمین امروز همون شنبه ایه که اون استاد خفنه امتحان آخر ترم رو می گیره!
? - توی صف اتوبوس زرنگ بازی درمیارین و حق صغیر و کبیرو می خورین و بعد از زد و خورد معتنابهی سوار می شین اونوقت راننده بهتون می که آقا ایستگاه بعدی آخرشه!
بازدید د?روز: 60
کل بازدید :100899
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385