سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفت و گو - شعری از شفیعی کدکنی - زیر باران
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •  

    گفتم : این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش ؟
    گفت : صبری تا کران روزگاران بایدش
    تازیانه ی رعد و نیزه ی آذرخشان نیز هست
     گر نسیم و بوسه های نرم باران بایدش
    گفتم
     آن قربانیان پار
     آن گلهای سرخ ؟
     گفت : آری
    ناگهانش گریه آرامش ربود
    وز پی خاموشی طوفانی اش
     گفت : اگر در سوک شان
    ابر شب  خواهد گریست
     هفت دریای جهان
     یک قطره باران بایدش
    گفتمش
    خالی ست شهر از عاشقان وینجا نماند
    مرد راهی تا هوای کوی یاران بایدش
    گفت : چون روح بهاران 
     آید از اقصای شهر
    مردها جوشد ز خاک
    آن سان که از باران گیاه
    و آنچه می باید کنون
    صبر مردان و
    دل امیدواران بایدش

     



    بهروز ::: یکشنبه 85/8/28::: ساعت 12:40 صبح
    نظرات دیگران: نظر
    موضوعات یادداشت: شعر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 53
    بازدید د?روز: 29
    کل بازدید :100701

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    گفت و گو - شعری از شفیعی کدکنی - زیر باران

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<