یه روز یه گنجشک محکم خورد به یه موتوری و بیهوش شد. وقتی به هوش اومد دید توی قفسه. در کمال ناراحتی و نامیدی زد پشت و دستش و گفت ای داد دیدی موتوریه رو کشتم؟
بهروز ::: دوشنبه 85/8/29::: ساعت 2:15 عصر
نظرات دیگران: نظر
موضوعات یادداشت:
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 68
بازدید د?روز: 0
کل بازدید :100516
بازدید د?روز: 0
کل بازدید :100516
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>موسیقی وبلاگ<<
>>آرشیو شده ها<<
سیاسی
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<